کد مطلب:41780 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

مستحق نکوهش











عبدالرحمان بن عوف مرا گفت: ای پسر ابوطالب! تو به این امر (خلافت) بسیار دلبسته ای؟ گفتم: دلبسته و شیفته نیستم بلكه میراث رسول خدا(ص) و حق خود را خواسته ام. ولای امت وی در رتبه بعد از او برای من است و شما حریصتر از من هستید كه میان من و حقم حایل گشته اید و با زور و شمشیر آن را از من گرفته اید.

بار خدایا! من از قریش به درگاه تو شكایت می كنم، آنها قطع رحم كردن و روزگارم را تباه ساختند و حق مرا انكار كردند، و مرا حقیر شمردند و منزلت والای مرا كوچك دانستند و در مخالفت با من اجماع و اتفاق كردند. حق مرا كه همچون لباس بر تن من بود به تاراج بردند و سپس گفتند: اگر خواهی با رنج و اندوه شكیبا باش و یا با حسرت و دریغ جان بسپار!

به خدا سوگند! آنها اگر می توانستند، نسبت خویشاوندی مرا هم انكار می كردند چنانكه پیوند سبب را قطع كردند اما راهی بر این كار نیافتند.

حق من بر این امت همانند مردی است كه از قومی بستانكار باشد (و او باید تا رسیدن زمان طلب خود صبر كند) پس اگر آن قوم به وظیفه عمل كرده و حق او را ادا كنند آن را با تشكر و سپاس می پذیرد و اگر در تسلیم حق او تا موعد تأخیر انداختند، باز آن را می گیرد بی آنكه سپاس گذارد. آری مرد اگر رسیدن حقش به تأخیر افتد بر او عیبی نیست بلكه عیب بر كسی است كه حقی را به دست اورد كه از آن او

[صفحه 330]

نباشد. نكوهش آن كس شو كه آنچه حق او نیست بگیرد. رسول خدا(ص) ضمن وصایای خود به من فرمود:

ای پسر ابوطالب! ولایت امت من با تو است. پس اگر بر زمامداری تو با عافیت و همدلی تن دادند و ولایت را به تو واگذاشتند، به تصدی و اداره آن قیام كن و اگر اختلاف كردند آنها را به حال خود واگذار، كه خداوند سبحان برای تو نیز راهی برای رهایی از مشكلات فراهم خواهد ساخت.

قال علی (ع):... قال عبدالرحمن بن عوف: یا بن ابی طالب انك علی هذا الامر لحریص؟!

فقلت: لست علیه حریصا انما اطلب میراث رسول الله (ص) و ان و لا امته لی من بعده و انتم احرص علیه منی اذ تحولون بینی و بینه و تصرفون وجهی دونه بالسیف.

اللهم انی استعدیك علی قریش فانهم قطعوا رحمی و اضاعوا ایامی و دفعوا حقی و صغروا قدری و عظیم منزلتی و اجمهوا علی منازعتی حقا كنت اولی به منهم فاستلبونیه ثم قالوا: اصبر مغموما اومت متاسفا وایم الله لو استطاعوا ان یدفعوا قرابتی كما قطعوا سببی فعلوا و لكنهم لایجدون الی ذلك سبیلا.

انما حقی علی هذه الامه كرجل له حق علی قوم الی اجل معلوم. فان احسنوا و عجلوا له حقه قبله حامدا. و ان اخره الی اجله غیر اخذه غیر حامد و لیس یعاب المر بتاخیر حقه انما یعاب من اخذ ما لیس له.

و قد كان رسول الله (ص) عهد الی عهدا فقال: یا بن ابی طالب! لك و لا امتی فان ولوك فی عافیه و اجمعوا علیك بالرضا، فقم بامرهم و ان اختلفوا علیك فدعهم و ما هم فیه، فان الله سیجعل لك مخرجا.[1] .

[صفحه 331]



صفحه 330، 331.





    1. كشف المحجّه، ص 184.